- گفته بودید بعد از «تولد یک پروانه» ایدهای برای شما مطرح شد و آن ایده شما را رها نکرد ولی هر بار که خواستید به سراغ آن بروید مسائل مختلف باعث شد که نتوانید آن را به فیلم تبدیل کنید؛ زمانه شما در سال ۹۰ صاحب چه ویژگی و ساختاری بود که باعث تحقق چنین ایدهای شد؟
2سال پیش من احساس کردم زمان ساخت این فیلم است، چون هم تجربیاتم به جایی رسیده بود که میتوانستم این فیلم را بسازم و هم بعد از آن دو فیلم شاید درک این یکی سادهتر میشد. کمااینکه کسانی بودند که فیلم ترنج را سومین فیلم سهگانه من میدانستند و میگفتند این فیلم سومین فیلم بعد از تولد یک پروانه و «سفر به هیدالو» است. این 3 فیلم وقتی با هم دیده شوند نوعی از سینما را تشکیل میدهند که البته امتیاز آن متعلق به مولانا، عطار و حافظ است، نه متعلق به من. من فقط به سراغ فرهنگی رفتم که 700سال پیش ساخته شده و تا امروز امتحانش را پس داده است. این 3 فیلم نوعی از فیلمسازی بر مبنای آن ادبیات هستند. نمیدانم نتیجه خوبی داشته است یا نه ولی قطعا تلاشی در یک جهت مشخص است؛ تلاشی برای شکلگیری نوعی از فیلمسازی. شاید در واقع بیشتر در من، این شرایط بهوجود آمد که احساس کردم میتوانم از آن داستان فیلم بسازم.
- چطور به نام ترنج رسیدید؟ تولد یک پروانه، سفر به هیدالو و ترنج. انتخاب این نامها اتفاقی بود یا براساس دغدغههای ذهنی خاصی انتخاب شدند؟
اساسا این مسیر باید خودش برای خود تصمیم بگیرد و از پیش نمیتوان برای آن تصمیم گرفت. مسیر این نوع سینما که مسیر کاملا رنجباری است، در زمان سناریونویسی و ساخت کشف میشود.
- یکی از امتیازات شما این است که به سینما مسلط هستید و حرف دلتان را به فیلم تبدیل میکنید. جایگاه مخاطب برای شما چیست و چه تعریفی از مخاطب فیلمهایتان دارید؟
بهنظر من جامعه ایرانی از نظر فرهنگی، جامعه نرمالی نیست؛ به این معنا که صاحب فرهنگی قدیمی است که در همه جای دنیا کاملا قابل افتخار است اما این فرهنگ در حال حاضر چه میزان در جامعه ما حاضر است و مردم تا چه حد به این فرهنگ فکر میکنند؟ کسانی که مخاطب ماهوارهها هستند و بهتدریج فراموش میکنند که ایران از نظر فرهنگی کجاست، چقدر بهدنبال این فرهنگ هستند؟ جامعه ایران از این فرهنگ دور شده و بهنظر من این مسئله نگرانکننده است.
- آقای راعی فیلم شما در سکوت کامل خبری ساخته شد. علت خاصی داشت؟
این موضوع را یکبار دیگر هم گفتم که آن زمان آنقدر فضا بد بود و با فیلم «عصر روز دهم» هم برخورد بدی شده بود که من مطمئن بودم هر فیلمی که شروع کنم، سفارش میشود به ما حسابی رسیدگی کنند! ترجیح دادم فیلم، بدون سروصدا ساخته شود که وقتی دوستان متوجه ماجرا شدند دیگر کار از کار گذشته باشد.
- اکثر فیلمهای شما به تیر غیب گرفتار شده است. این موضوع علت خاصی دارد؟
شاید فضای سینما نیاز به مدیریتی دارد که از من ساخته نیست. مهمترین علتش هم این است که تعداد سالنهای سینما خیلی کم است.